وظائف زن و شوهر نسبت به یکدیگر
بحث خانواده و وظائف متقابل افراد آن از مباحث مهم در حوزه علوم تربیتی، علوم اجتماعی، حقوق و .... است و هر کدام اینها، از زاویه ای به این موضوع نگاه کرده اند. ما در اینجا در صدد این نیستیم که نگاهی موشکافانه به همه این مباحث داشته باشیم بلکه برآنیم تا با نگاهی تربیتی آنچه را که باعث زندگی شاداب می شود بیان کنیم. به همین خاطر وظائف زن و شوهر را در سه قسمت مطرح می کنیم:
1) وظائف متقابل زن و شوهر
2) وظائف اختصاصی شوهر
3) وظائف اختصاصی زن
البته این تقسیم را ما محدود به خانه و زوجین کردیم و اگر بخواهیم پا را از این فراتر بگذاریم، وظائفی دیگر نیز سر بر می آورد مانند: وظائف خانواده همسران، وظائف جامعه در قبال زن و شوهر، وظائف حکومت و .... که پرداختن به آنها از حوصله بحث ما خارج است.
ما این نوشتار را بر اساس این سه وظیفه به سه قسمت تقسیم می کنیم . در هر قسمت، به صورت مختصر به گوشه هائی از این وظائف اشاره می کنیم.
الف) وظائف متقابل زن و شوهر
1) احترام متقابل زن و شوهر: احترام زن و شوهر به یکدیگر در سلامت روحی، افزایش محبت و تحکیم خانواده تأثیر بسزائی دارد. دایره این احترام شامل ارج نهادن به شخصیت یکدیگر، احترام به نظریات، افکار و سلیقه همدیگر شده، و تمام شئون زندگی آنها را تحت تأثیر نیکوی خود قرار خواهد داد.
2) محبت زن و شوهر: انسانها دارای عاطفی فراوانی دارند که نیاز به محبت، یکی از اساسی ترین آنهاست. هر یک از زن و شوهر دوست دارند مورد محبت دیگری قرار گیرد و هم اینکه نسبت به دیگری ابراز علاقه کنند. زندگی بدون محبت جاذبه ندارد و اغلب انسان ها از آن گریزانند. رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: سخن مرد به همسرش که تو را دوست دارم، هرگز از قلبش بیرون نخواهد رفت. [1[
3) گذشت و بخشش: گذشت و اغماض هر یک از زن و شوهر از لغزشها و کارهای ناپسند دیگری در محیط خانواده از اهمیت فراوانی برخوردار است و بی توجهی به آن، جوّ صمیمیّت و آسایش حاکم بر خانواده را به محیط اضطراب، بدبینی، عصبانیت و عیب جوئی مستمر هر یک از اعضاء نسبت به دیگری تبدیل خواهد کرد.
ایجاد آرامش روحی، زدودن کینه، فزونی عزت، طول عمر و ... آثاری است که روایات، آنها را بر گذشت و بخشش مترتب دانسته اند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: سه چیز از بزرگواری های دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده در گذری، و یا به کسی که از تو بریده، بپیوندی، و نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده خویشتن دار باشی. [2[
4) مسئولیت پذیری: از جمله عوامل مؤثر در تأمین سعادت خانواده، حس مسئولیت پذیری متقابل همسران است. هر یک از زن و مرد باید بدانند که با قبول زندگی مشترک، مسؤلیتهایی بر عهده آنان قرار می گیرد که پیش از تشکیل خانواده از آن آسوده بودند. این مسؤلیتها با توجه به اختیارات، تواناییها و شرائط خاص هر یک از زن و شوهر بر عهده آنان قرار می گیرد، مسؤلیتهایی از قبیل تأمین هزینه زندگی، مدیریت خانواده، همسرداری، تربیت اولاد و ... وجود این حس باعث استحکام پیوند خانوادگی و آسایش روحی است.
5) اخلاق: اخلاق، صفتی مهم و برجسته در زندگی انسان است. نیکو خوئی با مردم بویژه با همسر و فرزندان، تأثیر عمیقی در شخصیت انسان می گذارد و جامعه و محیط خانواده را آکنده از صفا و صمیمیت می کند و عدم وجود آن زندگی را تیره و تار کرده و موجب عوارض منفی در قالب تندخوئی، گرفتگی چهره، بی حوصله گی، اخم و بهانه گیری و ... نمایان می شود. و آثاری از قبیل ترس و اضطراب و ضایع شدن شخصیت انسانی و ... را به ارمغان می آورد. خوش زبانی، احترام به اشخاص، فروتنی، سعه صدر، سلام کردن، دلجویی و مهربانی از جمله مصادیق خوش اخلاقی به شمار می رود.
6) حسن ظن: اعتماد طرفینی سرمایه بزرگی برای زندگی مشترک است. در مقابل، بدگمانی آثار منفی زیادی در زندگی بر جا می گذارد. شخص بدگمان دارای روحیه منفی بافی و بیمارگونه است. او از سلامت روحی و تعادل روانی برخوردار نبوده، به رفتار و گفتار دیگران با دیده بدبینی می نگرد.انسانی که بر اثر روحیه بدبینی، به همسر خود اعتماد و اطمینان ندارد، از آرامش و صفای زندگی خانوادگی محروم خواهد بود. چنین فردی در روابط اجتماعی نیز موفق نخواهد شد چرا که در نتیجه بدگمانی به دیگران، دوستان خود را از دست داده، تنها خواهد ماند. علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: بدگمانی بر هر کس چیره شود، بین او و هیچ دوستی، صلح و آرامش باقی نخواهد گذاشت. [3]
7) رفق و مدارا: یکی دیگر از وظائف متقابل همسران نسبت به یکدیگر رفق و مدارا است. بدین معنا که در مقابل عیب ها و کاستیهای همسر و رفتار ناخوشایند او برخورد تند و خشن نداشته باشیم و با صمیمیت و دوستی با یکدیگر رفتار کنیم. زیرا طبیعی است که هر یک از زن و مرد در رفتار و گفتار خود کاستیهایی دارند که از نظر دیگری ناخوشایند تلقی می شود.
البته معنای مدارا با همسر این نیست که نسبت به عیبها و رفتار ناپسند او بی اعتنا باشیم، بلکه بدین معناست که در مورد اصلاح همسر ملاحظه ظرفیت او را کرده، بیش از توانش از او انتظار نداشته باشیم. و به طور کلی در مورد ویژگیهای نامطلوب او رفتاری بزرگوارانه پیشه کنیم.
8) عفت و پاکدامنی: این صفت را هر چند به طور غالب در جامعه امروزی ما از زنان انتظار دارند، اما روایات نگاهی وسیع تر داشته و آنرا وظیفه متقابل زن و شوهر، و برترین عبادت دانسته است. عفت به تعبیر علی ـ علیه السّلام ـ پایداری در برابر شهوات است.[4] و این از زن و مرد مورد انتظار است. در روایات به هر یک از زن و مرد سفارش شده است که با آراستن خود برای دیگری، به همدیگر در حفظ پاکدامنی یاری رسانید. پاکدامنی آثاری مانند مصونیت همسر از ناپاکان، تحکیم پیوند خانوادگی، جلب اعتماد همسر و ... را به ارمغان می آورد.
9) درک همدیگر: ریشه بسیاری از اختلافات خانوادگی در عدم درک متقابل همسران از یکدیگر نهفته شده است. درک موقعیت و مشکلات همسر موجب می شود که انسان به نیکیهای همسر توجه بیشتری کرده، قدر دان زحمات او باشد. برعکس کسی که همسر خود را درک نمی کند، تمام تلاشهای او را نادیده می گیرد و عیبها و کاستیهای همسر در نظرش بسیار جلوه می کند و نه تنها قدردان و مشوق همسرش نیست، بلکه با زخم زبانهای خود، نشاط زندگی را از او سلب می کند. رها شدن از خودبینی و شناخت روحیات و مشکلات همسر اولین قدمهای درک همسر است.
ب) وظائف اختصاصی شوهر
1) سرپرستی و مدیریت: مرد به حکم عقل و شرع سمت سرپرستی خانواده را به عهده دارد زیرا او در بعد جسمی و عقلی بر زن برتری داشته و برای اداره خانواده توانائی بیشتری دارد. زن مانند گل تحمّل آفتاب سوزان و باد و طوفان را ندارد. زن نیز توان تحمل مسئولیتهای سنگین و طاقت فرسای زندگی را ندارد. علی ـ علیه السّلام ـ به امام مجتبی چنین اندرز می دهد: به زن بیش از امور شخصی اش کار مسپار که زن ـ چون ـ دسته گل است نه قهرمان. [5]
مسئولیتهای مرد، تنها در رسیدگی به بعد مادی خانواده محدود نمی شود بلکه هدایت افراد خانواده، نظارت همیشگی در تربیت آنها، امر به معروف و جلوگیری از انحرافات اخلاقی آنها و ... از وظائف خطیر مرد است. البته باید توجه داشت که موفقیت مرد در مدیریت خانواده تنها با حکومت بر دل افراد خانواده میسر است.
2) تأمین هزینه زندگی: از آنجا که اداره امور اصلی خانه بر عهده زن است طبیعی است که مرد باید عهده دار تأمین
هزینه های زندگی باشد. و بدین خاطر نباید هیچ منتی بر خانواده خود بگذارد چرا که این وظیفه ای است که به واسطه سرپرستی خانواده بر عهده او قرار گرفته است.
3) توسعه بر خانواده: افراد خانواده برای تأمین زندگی همراه با رفاه نسبی، به سخاوت مرد نیاز دارند، چنانچه از این ناحیه در تنگنا قرار بگیرند لطمه های روحی و جسمی فراوانی به آنان وارد خواهد شد. توسعه بر خانواده به معنای اسراف و تبذیر در امور زندگی نیست، بلکه به معنای بخل نورزیدن و سعی در ایجاد رفاه مناسب برای خانواده، متناسب با امکانات اقتصادی مرد است. امام رضا ـ علیه السلام ـ می فرماید: شایسته است که مرد بر خانواده خودش توسعه دهد تا آرزوی مرگ او را نکنند.[6]
4) پرهیز از استبداد رأی: مرد اگر چه رئیس و سرپرست خانواده است اما نباید به امر و نهی بپردازد بلکه باید به نظرات همسر و فرزندان خود توجه نماید. خودخواهی و سختگیری بیجا، منجر به ایجاد روش استبدادی در خانواده می شود و به روابط سالم خانوادگی و نیز تربیت صحیح کودکان لطمه می زند. این نکته به اندازه های اهمیت دارد که یکی از علائم ایمان شمرده شده است. رسول خد ا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: مؤمن به میل خانواده اش غذا می خورد ولی منافق، خانواده اش به میل او غذا می خورند. [7]
ج) وظائف اختصاصی زن:
1) حفظ اسرار شوهر: هرگز نباید اسرار شوهر را برملا کرد. چون با این کار اعتماد شوهر از بین می رود. علت اینکه بعضی از مردها درباره کارشان به زن خود مشورت نمی کنند یکی همین است که به راز داری او اعتماد ندارند و می ترسند آنچه گفته اند فردا نُقل! مجلس دوستان خانم شود.[8]
2) عدم مداخله بیجا در کار شوهر: انسان به طور ذاتی خواستار آزادی و استقلال عمل است و این روحیه در مردها قوت بیشتری دارد. خانم ها گمان نکنند دخالتهای خیر خوهانه آنها همیشه به نفع شوهر تمام می شود،[9] گاهی همین موضوع، بحرانی جدی در زندگی زناشویی ایجاد می کند. بنابراین سعی کنید هرگز به استقلال مرد ضربه نزنید.
3) خانه داری: خانه داری و تدبیر امور منزل گرچه از نظر حقوقی به عهده زن نیست اما از نظر اخلاقی این وظیفه به عهده او گذاشته شده است. خانه داری مهمترین شغل است، متأسفانه خانم هایی که فقط به کارخانه داری اشتغال دارند ارزشهای واقعی خود و کارشان را نمی دانند. یک زن خانه دار واقعی، مدیر با لیاقتی است که همه کارهای یک مجموعه مهم را شخصاً انجام می دهد و خود مجری طرح هایی است که پی ریزی می کند. بسیاری از مردان که شهرت و مقام و اهمیت بین المللی دارند، فقط در اثر حسن تدبیر، و اخلاق و لیاقت یک زن خانه دار به اوج ترقی و پیشرفت رسیده اند.
4) پاسداری از حریم و ارزشهای خانواده: بزرگترین مسؤلیت زن در مورد همسرش این است که به عنوان ناموس مرد و نماینده او در خانه، با رفتار و گفتارش، از حریم و ارزشهای خانواده پاسداری کند. چنین زنی هم از مال شوهر محافظت می کند و با اسراف کاری و تجمل گرایی ثروت همسرش را ضایع نمی سازد و هم از آبروی خانوادگی و شخصیت همسر در مقابل خطرات دفاع می کند و هم با حفظ حجاب، خود را از نامحرم می پوشاند و ... .
تمکین و تأمین نیاز جنسی شوهر، قدرشناسی، تشویق و تعریف از شوهر، عدم شرطی کردن محبت ورزیدن و ... از دیگر نکاتی است که رعایت آنها باعث لطافت و شادابی زندگی می شود.
------------------------------
ارجاعات متن
1]] --وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 20، ص 23، مؤسسه آل البیت.
2]] --اخلاق خانواده، سید علیرضا فاخری و محمد حسین منتظری، نمایندگی ولی فقیه در سپاه 1378، ص 57.
3]] --اخلاق خانواده، سید علیرضا فاخری و محمد حسین منتظری، ص 71.
4]] --غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، ج 1، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ص 256.
5]] --نهج البلاغه، نامه 31.
6]] --وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 21، ص 541، مؤسسه آل البیت.
7]] --همان، ص 542.
8]] --آلبوم زندگی، روح الله شهیر خرقانی و مهدی تلخابی، ج 1، قم : انتشارات وثوق، 1383، ص 164.
9]] --آلبوم زندگی، روح الله شهیر خرقانی و مهدی تلخابی، ص 197.
مترجم: مصطفی جعفری
توصیههای تجاری اقتصاددانان
روز گذشته کسی از من پرسید:
من مشتاقم بدانم شما چه توصیه مالی شخصیای در رابطه با کنترل، حذف و مدیریت بدهی و نحوه سرمایهگذاری دارید؟
من یکی از شنوندگان دیو رامسی هستم، کسی که فکر میکنم برای کسانی که کاملا ناآگاهند و مردمی که کاملا در قرض فرورفتهاند و انضباطی در زندگیشان ندارند، برنامههای بسیار خوبی تهیه میکند. او حتی توصیههای نجیبانهای برای آن دسته از ماهایی دارد که منظمیم؛ اما مسائل را همیشه «از همه زوایا» نمیبینیم. اما او اعتقادی به سرمایهگذاری بر طلا ندارد. او همچنین به بیمه عمر باور دارد و من با مشاوران سرمایهگذاریای مواجهم (من در یک خردهفروشی کار میکنم و تعداد زیادی مشتری که برای خرید میآیند، میبینم و بنابراین کمی آنها را از نزدیک میشناسم) که به استفاده از پولهای اضافی برای «ریختن در امر مسکن» و پرداخت زودهنگام وام مسکن توصیه نمیکنند. به هر حال من مشتاقم بدانم شما در کجای این حرفها قرار دارید. من بدهیای جز وام خانه ندارم، هزینه مدرسه پرداخت شده است(و به صورت نقدی) و پول همه اتومبیلها نیز داده شده است. تا حالا طلایی نخریدهام، هنوز در مورد آن دودل هستم.
اینها چیزهایی است که فورا به ذهن من میرسد:
1 - شما باید بیش از چیزی که خرج میکنید، ذخیره کنید. من عدد سحرانگیزی ندارم؛ اما فکر میکنم دستکم باید بگویم هر آنچه در چند ماهه گذشته ذخیره کردهاید، بسیار اندک است. بنابراین بیشتر پسانداز کنید که این معنا را میدهد: از درآمدی که هر ماه دارید سهم کمتری را به خوردن، مصرف گاز(مثلا ماشینتان را کمتر برانید) و هر چیزی که پس از مصرف چیزی از آن برای شما باقی نمیماند، اختصاص دهید. در عوض بیشینه درآمد ماهانهتان را پسانداز کنید که میتواند شامل پرداخت بدهی هم باشد. در باقی گزارهها چگونگی اختصاص بهتر پسانداز در هر ماه را توضیح خواهم داد.
2 - اگر شما اکنون موجودی کارت اعتباری مبتنی بر حداقل نرخ دارید(یعنی موجودی شما در بند نیست.) من فکر میکنم که هدف کوتاهمدت شما باید این باشد که هر چه زودتر آن را قطع کنید. شرکتهای ارائهدهنده کارت اعتباری دیر یا زود پتکشان را فرومیکوبند، حتی بر سر مشتریانی که خوب عمل کردهاند. برای مثال من هیچ وقت پرداختم را فراموش نکردهام (جز سالی پیش که سفر بودم و سهلانگاری کردم) اما چند ماه پیش آنها حداقل پراختی را بالا بردند. چیزی مشابه برای دوستم اتفاق افتاد. او بدهی مدرسه حقوق را میپردازد و بنابراین به جهت مالی مرتب است. او وام دستهای از دانشجویانش را به کارتهای اعتباری انتقال داد؛ چون بهره بهتری داشتند، اما آنها اخیرا برنامه بازپرداخت او را تغییر دادهاند و این مساله او را اذیت کرد.
چرا کارتهای اعتباری چنین میکنند؟ مطمئن نیستم؛ اما فکر میکنم بخشی از آن به مقررات «کمککننده» دولت برمیگردد که شما را مجبور میکند وامهایتان را زودتر پرداخت کنید. اما در عین حال من فکر میکنم این مساله میتواند به این دلیل باشد که شرکتهای ارائهدهنده کارت اعتباری مجبورند مشتریان خوبشان را به پرداخت سریع وام فراخوانند پیش از آنکه به خاطر عدم پرداخت به موقع مشتریان بدشان نابود شوند. به هر حال زمان خوشی گذشته است. اگر شما درباره موجودی با تمدید مهلت پرداخت 15درصد نگرانید، ولی امید دارید که در اکتبر 2010 پیشنهاد جدیدی در صندوق نامه شما یافت شود، من پیشنهاد میکنم که امیدواری را کنار بگذارید و پرداخت را شروع کنید.
برای برانگیختن خودتان میتوانید چنین فکر کنید: اگر شما یک موجودی با تمدید مهلت پرداخت 15 درصد دارید، این یک 15 درصدی است که شما برای هر دلاری که با زمین زدن اصولتان «سرمایهگذاری» میکنید، گارانتی شده است.
توجه: اگر شما واقعا در بدهی کارتهای اعتباری فرو رفتهاید، بعضی جاها ممکن است شما فکر کنید که بهتر است منصرف شوید و اعلام ورشکستگی کنید. من شخصا از چنین اقدامی بیزارم، چون نه تنها اعتبار مرا به فنا میدهد، بلکه به هر میزانی که این تصمیم، آگاهانه باشد، من آن را خلاف اخلاق میدانم، اما من این اشاره را کردم چون ممکن است بعضی از مردم واقعا به سختی در بدهی کارتهای اعتباری فرو رفته باشند و شاید سعی کنند بدهیشان را بپردازند قبل از آنکه ضربات تورم هر کاری را بیهوده کند.
3 - تا وقتی که وام مسکن، وام خودرو و بقیه بدهیها، نرخ بهره ثابتی دارند، من هیچ کاری نمیکنم جز این که حداقل پرداختی را داشته باشم. (و اگر آنها دارای نرخ بهرههای متفاوتی هستند، من فکر میکنم که در اولین فرصت شما باید به بانک زنگ بزنید و بپرسید که باید چه کنید تا نرخ بهره وامهایتان ثابت شود.) چیزی که مرا در برابر دیوانگی پولی برنانکه آرام میدارد این است که او در نهایت خانهام را از من نمیگیرد. اکنون، احتمالا آب از سر من گذشته است، اما اگر هزینههای مطبوعات چاپی و وام مسکن ماهانهاندکی سر خم کند، ممکن است با میزان هزینهای که من برای نوشتن میگیرم برابری کند.
4 - اگر شما هنوز دهههای کاریای را در پیش رو دارید، من برنامهای برای تهدیدی که میتواند تورم بالا برای شما ایجاد کند دارم. با انباشت سرمایه به صورت دارایی فیزیکی، یعنی مقداری کافی سکه طلا و نقره که خانواده شما را همیشه در هنگام خطر بالای جزر و مدها قرار میدهد.
برای مثال اگر قیمت دلار به 80 درصد الان نزول کند و قیمتها در والمارت 50 درصد بالا رود و قیمت گاز به 15 دلار بکشد، حقوق شما احتمالا نمیتواند سریعا با شما همراه شود. این جا است که انباشت شما از سکهها به کارتان میآید و وقت آن است که آنها را یکی یکی پایین بیندازید (بفروشید یا هر کاری دیگر) تا رسیدن به آن نقطهای که شما استهلاک ناشی از دلار را تعدیل کردهاید. من خودم فروشگاههای محلی سکه را از مجموعههای «نقره بنجل» خالی کردهام. منظورم سکههای واقعی آمریکایی (بیست و پنج سنتی، ده سنتی و پنج سنتی) پیش از 1962 است که در آن واقعا نقره هست. به این طریق بقیه آمریکاییها میفهمند که چرا میتوانند در گوگل سرچ کنند تا بدانند چقدر در اشتباهند که فرض میکنند روزی قیمت نقره ثابت میشود. من همچنین مقداری سکه طلا دارم و حتی اگر به معاملات پایاپای برگردیم (توجه کنید که اگر شما از نقره استفاده کنید، معامله پایاپای نیست!) من با سکههای طرح قدیم آمریکایی که همگان آن را به رسمیت میشناسند، در تقابل با عقابهای آمریکایی یا هر چیزی، راحتترم.
5 - در مورد تورم بالا، تنها دارایی دراز مدتی که باید نگرانش باشید داراییهای وابسته به دلار است. مشخص است که این داراییها شامل اوراق قرضه و البته سیاستهای بیمه عمر میشود.(به هر حال اگر شما برای همه عمر در سود سهام با شرکتی مشترکید، همانطور که من و کارل در کتابی که به زودی منتشر میشود با هم شریکیم، هنوز کارهای زیادی هست که شما میتوانید برای موقعیت خودتان بکنید. مثلا این که شما میتوانید تمام موجودی نقدی اضافهتان را در این سیاست پمپاژ کنید سپس همه آن را یک جا قرض بگیرید و با آن سکه طلا یا ملکی واقعی یا هر چیزی از این قبیل بخرید.) حال اگر قرار باشد که افت قیمتی فقط برای دلار اتفاق بیفتد، بازنشستگی شما هیچ مشکلی نخواهد داشت اگر شامل این ذخیره باشد، چون اشتراک قیمتها سبب میشود که در هر افزایش قیمتی، همه قیمتها با هم بالا برود.
6 - بنابراین من فکر میکنم که پوشاندن فروریختن دلار واقعیتی ترسناک برای اقتصاد آمریکا خواهد شد. بنابراین به مجرد این که شما نازبالشی از طلا و نقره ساختید، اگر در پی سرمایهگذاری بلندمدتی هستید که شما را از فروپاشی دلار محافظت کند، میتوانید به چیزهایی مثل ETF بیاندیشید که شما را در بازارهای جهانی سهام معرفی میکند یا بازارهای آسیایی اگر گمانتان این است که آنها آینده را در دست دارند.
7 - آخرین نکته اینکه شما باید سعی کنید بیش از یک محل درآمد برای خود ایجاد کنید. اگر و وقتی که اوضاع بد شد، شما نمیخواهید که کارتان را از دست دهید و نمیدانید که پرداخت چک بعدی را از کجا بیاورید. در حالت ایدهآل شما دو یا سه سرمایه در جریان با 10 درصد ثبات میخواهید، که این اطمینان را میدهد که اگر اوضاع بر شما بد شد میتوانید از آن خیز بردارید. برای بعضی از مردم این بدانمعناست که مسکن کوچکی برای اجاره دادن بیابند و یاد بگیرند که چه طور مستاجر پیدا کنند و چطور یک توالت را جابهجا کنند و چیزهای دیگر. در این صورت بعد از مرخص کردن اولین مستاجر با ذخیرهکردن کافی سرمایه آن فرد میتواند هشت واحد دیگر را بخرد و بنابراین یک صاحبخانه تمام وقت شود.
یا من دانشجوی سابقی را میشناسم که در کنار درسش سعی کرد که وارد گاراژهای فروش شود و چیزهایی را پیدا کند و آنها را در سایت ebay دوباره بفروشد. اگر شما اندکی ذهنتان را زحمت بدهید و سعی کنید تا راههایی را برای پول بهدست آوردن امتحان کنید، میتوانید چند روز تعطیل وقت بگذارید تا بسنجید که چقدر پول در هر ساعت میتوانید کسب کنید. مشخصا من نمیتوانم به هر کس پاسخی جادویی بدهم. راه کسب پول در اقتصاد بازار این است که نیاز مشتریان ناکامل را تحت نظر بگیرید و آن را کامل کنید. آنچه من میخواهم بگویم این است که شما باید جست و جو را همین الان شروع کنید و بنابراین چیزهایی را تجربه کنید، یا حداقل تا زمانی که هنوز شغل معمولتان را دارید، برخی حوزهها را تحقیق کنید. وقتی کار به جای خطرناک برسد، شرکتهای معمولی قفل میکنند. هیچ کسی در آن زمان چیزی کرایه نمیدهد و شما باید بتوانید لااقل برای چند ماه کارگشا باشید.